قاويز، زنبورك تركمني

ترجمه و ترجمه: شهروز آق‌اتاباي

 

 

در موسيقي تركمن سازهاي گوناگوني همچون دوتار (تامديرا)، كمانچه (قيجاق)، ني (تويتوك) و زنبورك (قاويز) به كار برده مي‌شود كه هر يك داراي قدمت و خصوصياتي در خور توجه مي‌باشند. دوتار و كمانچه با تنوع و پيچيدگي نسبي آهنگهايشان كه افزون بر 500 مقام را در بر‌مي‌گيرد، سازهاي اصلي موسيقي تركمني را تشكيل مي‌دهند و ني، ساز مخصوص چوپانانِ تنهاي صحراست؛ اما زنبورك (قاويز) از آن جهت كه تنها ساز مورد استفاده‌ي دختران و نوعروسان تركمن است در اين ميان جايگاهي ويژه دارد.

كاربرد زنبورك، برخلاف تصور عده‌اي منحصر به ملل تركي نيست و اين ساز دهني در گستره‌ي جغرافيايي وسيعي انتشار يافته و با نامهاي قوبيز (Kubyz)، تِمير قوْموُز  temir komuz))، چنگ قوبوز (Vang-kobuz)، خوميس ‌‌(xomys)، چنگ زنانه (Vangi-zanona)، وارگان دريمبا (vargan drymba)، و در ميان بسياري از ملل شناخته شده است. اما به ضرس قاطع مي‌توان گفت كه قاويز از جمله سازهايي است كه از دير باز در ميان ملل آسياي ميانه رواج داشته و نمونه‌هاي باستاني آن كه در نواحي مغولستان كنوني خاستگاه تركان باستاني -به دست آمده و قدمتي افزون بر دو هزار سال دارد، شاهدي بر اين مدعاست.

در منابع بازمانده از اوغوزها كه نياي تركمن‌هاي امروزين به شمار مي‌روند، از تداول سازهاي گوناگوني همچون قوپوز (بر بط يا دوتار قديمي) سرنا، بوري (نوعي شيپور)، نقاره، طبل و در ميان آنها سخن رفته است. به عنوان مثال «قورقوت آتا» با قوپوز يا بربط خود قهرمان و روايتگر حماسه «قورقوت آتا» است. توضيح آن كه «قورقوت آتا» يكي از منابع مهم در زمينه آشنايي با فرهنگ اوغوز‌هاست كه احتمالاً در قرن 9 هجري و يا پيشتر از آن به كتابت درآمده ‌است؛ ليكن وقايع آن مربوط به قرون اوليه هجري است.

برخي از آلات موسيقي قديمي با تحول نيازهاي استتيكي (زيباشناختي) و دگرگوني شرايط زندگي توده‌ي مردم اندك اندك از رواج افتاده‌اند و يا همگام با اين نيازها تحت همان نام قديمي و يا با اسم و رسمي جديد تكامل يافته و تا حال حاضر بر جاي مانده‌اند. سير تحول و تكامل قوپوز يا بربط اوغوزي و بقاي آن تا حال حاضر مصداق اين قاعده است كه در بحثهاي آتي ذكر آن خواهد رفت.

 

تحليل واژگاني «قاويز»

پيش از هر چيز به ريشه‌ي لغوي «قاويز» (كه واژه‌ايست تركي) و تحولات صوتي و معنايي آن مي‌پردازيم تا شبهاتي كه در اين زمينه موجود است، برطرف گردد.

 

الف . تحول صوتي واژه‌ي «قاويز»:

قاويز يا زنبورك در برخي از لهجه‌هاي تركمني، همچون لهجه‌ ادبي معيار «آخال تكه»، «قوپوز» (gopuz) خوانده مي‌شود و اساساً خود واژه‌ي قاويز نيز شكل دگرگون شده‌ي واژه‌ي قوپوز است كه بر اثر تبديل واج «پ» /p/ به «و» /w/ حاصل شده است. واجهاي p  و w با دو لب تلفظ مي‌شوند و اصطلاحاً دولبي خوانده مي‌شوند و از نظر واجشناسي تبديل واجهاي هم مخرج به يكديگر امري سهل و طبيعي است. بنابراين سير تحول صوتي اين واژه را مي‌توان به صورت ذيل نشان داد:

 

 

(قاويز)

gowuzgawuz

(قوْپوُز)

gopuz

(قوْپوز)

kopuz

برخي از لهجه‌هاي تركمني همچون لهجه يوموت ايراني

برخي از لهجه‌هاي تركمني همچون لهجه آخال-تكه

تركي قديمي

 

ب. تحول معنايي واژه‌ي «قاويز»

صرفنظر از تحول صوتي، واژه قديمي قوپوز مصداق تحول معنايي نيز واقع شده است. در «ديوان لغات الترك» محمود كاشغري (قرن 5 هـ.ق) «قوپوز» به معناي «ساز عود» آمده (1) و صاحب فرهنگ سنگلاخ، ميرزا مهدي خان استرآبادي (قرن 12 هـ) آن را به معناي «بربط» آورده و چنين نوشته است: «بربط را خوانند و آن يك نوع سازي است معروف و ساز كمانچه هم شنيده شده» (2)

مختومقلي فراغي (قرن 12 ه) نيز «قوپوز» را در همين معاني به كار برده است؛ آنجا كه مي‌گويد:

«دعا قيليپ اِليم گوگه قالديرسام

و اگر دست به دعا بردارم

گُل فرخاردِك قيزيل منگزيم سوْلدوُرسام

و اگر همچون گل فرخار روي خود را به زاري پژمرده سازم

قوپوز آليپ بييك نعره چالديرسام

و اگر بربط بگيرم و آن را به نعره‌اي بلند وادارم

يارب! خبر بيلرين مي‌يار سندن؟ (3)

اي يار من، يارب! آيا خبري از تو خواهم دريافت؟

اما در زبان تركمني كنوني، «قوپوز» يا «قاويز» تنها به معناي زنبورك است و معاني قديمي اين واژه مهجور و متروك مانده‌اند. به عنوان مثال در قسمتي از داستان مردمي «سايات همراه»، قاويز يا زنبورك توسط «سايات» يار «همراه» نواخته مي‌شود.(4) در اشعار كريم قربان نفس (1988-1929 م) شاعر معاصر تركمن چنين مي‌خوانيم:

«شوُگون بير قيز قوْپوُز چالدي

امروز دختري زنبورك نواخت

سازي‌نينگ قرباني بوْلسام

قربان سازش بروم

چالدي جانا اوْت‌لار سالدي

با آهنگش آتشي در جانم زد.

نأزي‌نينگ قرباني بوْلسام.»(5)

قربان نازش بروم.

گفتني است كه واژه‌ي قوپوز در تركي جديد (تركيه‌اي) و آذربايجاني هنوز در همان معناي قديمي خود تداول دارد؛ چنانكه ساز ملي آذربايجان «قوپوز» خوانده مي‌شود. در ميان تركمنها نيز قوپوز يا بربط اوغوزي تكامل يافته و تحت عنوان دوتار تركمني يا «تامديرا» متجلي گشته است.

 

سخني درباره واژه «زنبورك» فارسي

در اينجا بد نيست اشاره‌اي گذرا و مختصر به معاني واژه‌ي فارسي «زنبورك» و وجه تسميه آن داشته باشيم:

1-   مصغر زنبور 2- (نظامي) نوعي توپ كوچك جنگي كه سابقاً روي شتر مي‌بستند 3- (نظامي) نوعي كمان 4- (موسيقي) نوعي ساز دهني زبانه دار.

شق سوم موارد فوق به معني كمان كوچك اما نيرومندي است كه به صورت افقي بر روي پايه شيارداري سوار شده و تير آن با كشيدن ماشه‌اي رها مي‌شود. اين اسلحه قديمي كه از كشورهاي اروپايي به خاور‌ميانه وارد شده در انگليس «كراس باو» (cross-bow) و در فرانسه «آربالِت» (Arbalete)   خوانده مي‌شود. اين اسلحه در زبان تركمني نيز «زمميرك» (Zemmirek) خوانده مي‌شده است. در حماسه «گوراوغلي» چنين آمده:

آتلي گلر قيپا قيپا

چابكسواراني هستند

آت ياليندان اؤپه اؤپه

كه بوسه‌ زنان بر يال اسب يورش مي‌آورند.

توپلي زمميرك‌لي توپه

نامرد است آن كه با قشون مجهز

دؤنمه‌يين مخنث اوْلسون!(6)

به توپ و زنبورك رو در رو نشود

احتمالاً تسميه‌ي اين اسلحه به «زنبورك» (يا زنبوره) با تشابه صداي زه آن با صداي زنبور و يا شكل ظاهري آن بي‌ارتباط نيست؛ همچنانكه در مورد ساز زنبورك نيز اين هماننديها را مي‌توان در نظر داشت. امّا نكته‌ي قابل توجه در اينجا، شباهت صوري اسلحه زنبورك با ساز زنبورك است كه احتمال نامگذاري يكي از آن دو را با توجه به ديگري تقويت مي‌نمايد

 

ساختار «قاويز»

زنبورك تركمني در گذشته‌اي نه چندان دور، در دو نوع مختلف ساخته مي‌شده است:

الف: آغاچ قاويز (زنبورك چوبي)

ب: دمير قاويز (زنبورك فلزي)

امروزه ديگر زنبورك چوبي در ميان عامّه مردم ساز شناخته شده‌اي نيست و تنها در نواحي بكر و دور افتاده‌ي گوگلان نشين تركمن صحرا نمونه‌هايي از آن را مي‌توان يافت. نوازنده‌ي تركمن آقاي قليچ انوري كه نمونه‌اي از اين ساز جالب توجه را در اختيار نگارنده قرار دادند، در اين مورد چنين مي‌گويند:

«تنها اشخاص معدودي قادر به ساختن يا نواختن اين ساز تقريباً فراموش شده‌اند. جمعه نياز تاغاني (اهل روستاي يل چشمه، 76 ساله) از جمله‌ي اين استاد‌كاران نادر مي‌باشد. بنا بر اظهارات اين استاد كار، زنبورك چوبي از چوب درختان مازي، داغدان و آقجا آغاچ ساخته مي‌شده.»

«آغاچ قاويز» از يك قطعه چوبي واحد، به ابعاد تقريبي 3*20 سانتي متر و ضخامت 2 ميلي متر تشكيل مي‌شود. زبانه‌ي آن نيز قطعه‌ي بريده شده و متحركي در جوف آن است كه به وسيله‌ي نخي به ارتعاش درآمده و توليد صدا مي‌نمايد.

اين ساز نسبت به نوع آهني آن صداي ضعيفتري دارد و نواختن آن نيز مشكل‌تر است و شايد به همين دليل نيز به تدريج از رواج افتاده است.

امروزه آنچه در ميان مردم به عنوان «قاويز» شناخته مي‌شود، تنها نوع فلزي آن است و به همين خاطر، در ادبيات شفاهي نيز غالباً خصوصيات زنبورك فلزي توصيف مي‌شود؛ در چيستاني تركمني آمده:

قايرادان گليأن آلاجا

شيء دورنگي كه از شمال مي‌آيد

يوزي گوزي مله‌جه

و چشم و رويي خاكي رنگ دارد.

گوك دميردن ديللي جه

زبان گويايش پولادي است

اولي ايله بللي جه (7)

و مشهور در ميان تمامي ايل.

كه جواب آن «قاويز» (زنبورك) است. حال پس از اين توصيفات به شرح ساختار زنبورك فلزي مي‌پردازيم.

«قاويز» ساز ساده‌اي است كه تنها از دو قطعه‌ي پولادي جوش خورده به هم، يعني بدنه و زبانه تشكيل مي‌شود و طولي معادل 7-5 سانتي متر  دارد.

سختي پولاد بدنه و انعطاف پذيري زبانه، مهمترين ويژگيهايي است كه در ساخت زنبورك بايد لحاظ گردد؛ از اين رو استادكاران پيش از ساخت‌ِ ساز، پولاد آن را به مدت يك شبانه روز در آب نمك مي‌خوابانند.

بدنه زنبورك، كمانه يا نيم‌دايره‌اي است كه دو سر آن به صورت موازي در كنار يكديگر امتداد مي‌يابد و قاب زبانه را تشكيل مي‌دهد. زبانه زنبورك نيز قطعه نازك و انعطاف پذير پولاديني است كه از سويي به كمانه بدنه جوش خورده و سر ديگر آن با زاويه‌ي تقريبي 90 درجه رو به بالا خم مي‌شود.

زنبورك به دو صورت ساده و دنباله‌دار ساخته مي‌شود. «قويروقلي قاويز» زنبوركي است كه انتهاي زبانه آن به صورت دسته‌اي امتداد داده شده و از محل جوش خوردن 2-1 سانتي‌متر مي‌گذرد. نوع ديگر آن زنبورك ساده‌اي است كه فاقد دسته‌ يا دنباله است.

در ساختار زنبورك اين نكته را بايد مدّ نظر داشت كه صداي مطلوب زنبورك علاوه بر مهارت نوازنده به انعطاف‌پذيري زبانه و فاصله‌ي دقيق آن با كناره‌ي قاب  (دو سر امتدا يافته) بدنه بستگي دارد.

 

طريقه نواختن قاويز

نوازنده كمانه و يا دسته زنبورك را به دست چپ و قاب زبانه (يا دو قسمت امتداد يافته‌ بدنه) را به دندان مي‌گيرد و در اين حالت با ضربه‌هاي منظم و متواتر انگشت سبابه دست راست به سر زبانه، آن را به ارتعاش در‌مي‌آورد، و توليد صدا مي‌نمايد و با تنظيم هواي دم و بازدم در حين اين عمل آهنگ مورد نظر خود را مي‌نوازد.

به هنگام نواختن زنبورك دو صدا؛ يعني صداي پايين اصلي و صداي بلند جانبي از آن به گوش مي‌رسد. كيفيت صداها را مي‌توان با عوض‌كردن نحوه‌ دم و بازدم و تغيير وضعيت زبان كه در حجم دهان تاثير گذار است، دگرگون كرد. با تركيب اين صداها مي‌توان آهنگهاي نه چندان پيچيده را نواخت. آهنگهاي زنبورك نظر به ساختار ساده‌ي آن تنوع چنداني ندارند و شايد به همين دليل بر خلاف آلات ديگر موسيقي تركمني، آواز خواني با آهنگهاي زنبورك امري است نامعمول، آهنگهاي زنبورك تركمني با الهام از صداي پرندگان گوناگون و نيز صداي پاي اسب و نواخته مي‌شود.

«آت قوْردورما» (تهاجم با اسب)  يكي از آهنگهاي مهم زنبورك تركمني است كه با الهام از صداي پاي اسب پديد آمده است. اسب در موسيقي و عموماً فرهنگ تركمني جايگاهي ويژه دارد و در افسانه‌ها چنين آمده است كه اولين دوتار تركمني با تارهاي دم  اسب ساخته شده و آهنگهاي آن با الهام از حركات موزون پاي اسب پديد آمده‌اند . اين مطلب خاصه در آهنگهايي همچون «آت چاپان» مصداق مي‌يابد. در هنر قاليبافي تركمني نيز نوعي از شانه‌زدن گروهي زنان و دختران قاليباف، يادآور صداي سم اسبان ايلخي است؛ اين شيوه‌ي متناوب شانه زدن را «پاييردينگ» يا «سازلاشديرما» مي‌خوانند. علاوه بر «آت قوردورما» دختران تركمن به تنهايي و يا به صورت گروهي آهنگهاي گوناگوني نظير «گلين آليجي» (عروس بران) «كِروِن سسي» (آواي كاروان) و را با زنبورك مي‌نوازند و به بيان احساسات دروني خود مي‌پردازند.

امروزه زنبورك به شكل سنتي و گاه به صورت همنوازي با ديگر سازهاي رايج و با تنوعي بيشتر در آهنگها نواخته مي‌شود؛ هر چند ديگر دختركان سياه چشم تركمن را چندان انس و الفتي با آن نيست.Ÿ

 

زيرنويس:

1-لغات الترك، ص 746.  2-سنگلاخ، ص 212. 3-مختومقلي، ج 1، ص 38. 4- صايد همراه، ص 98. 5-اويلانما بايري، ص 328. 6-گوراوغلي، ص 589. 7- مقدمه‌اي بر ادبيات عاميانه تركمن‌ها، ص 106.

مهمترين منابع:

1)مقاله «گييو-گييو، اوغري گييو»  امان گلدي خوشاّنوف، تركمن سسي، ش 58، ژوئيه 1996. 2) دائره المعارف ده جلدي تركمنستان، ج 2، ذيل ماده‌ي gopuz  3)مقدمه‌اي بر ادبيات تركمن‌ها، عبدالرحمن ديه‌جي، انتشارات پژوهنده، تهران 1379. 4)لغات الترك، محمود كاشغري، پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي، تهران 1375. 5)سنگلاخ، ميرزا مهدي خان استرآبادي، نشر مركز، تهران 1374. 6)مختومقلي (ديوان 3 جلدي) ج1، انتشارات تركمنستان، عشق‌آباد 1992 م. 7)صاياد همراه، قابوس، گنبد كاووس، بيتا (چاپ اول) 8)اويلاغابايري، كريم قربان‌نفس، انتشارات تركمنستان، عشق‌آباد 1995م. 9)گؤراوغلي، انتشارات تركمنستان، عشق‌آباد 1990.